به گزارش مشرق، "وَلَا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکَاثًا" من از دوستان شما شنیده بودم که بارها با حالت تضرع، از عاقبت بخیری و ترس از عاقبت بهشری سخن گفته بودید.
شما کتاب لب اللباب، درسهای اخلاق مرحوم علامه طباطبائی، را قاعدتا به یاد میآورید، این عبارت از ایشان در آنجا آمدهاست:
«حاج امامقلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسن آقا قاضی، والد مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا قاضی-رضوان الله تعالی علیهم-بود و نزد مرحوم آقا سیدحسین قزوینی در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی مینمود، گوید: پس از آنکه به سن پیری و کهولت رسیدم شیطان را دیدم که هر دو ما در بالای کوهی ایستادهایم، من دست خود را بر محاسن خود گذاردم و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فراگرفته اگر ممکن است از من درگذر.
شیطان گفت: این طرف را نگاه کن.
وقتی نگاه کردم درّهای را بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت میماند. شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته، اگر چنگال من بر تو بند گردد، جای تو تهِ این دره خواهد بود که تماشا میکنی.»
آیا همچنین خطری دامنگیر شما شده است؟!
از یکی از دوستان مطمئن شنیده بودم، یک صبح جمعهای در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه -سلام الله علیها- شما با جمع دوستانتان و در واقع شاگردان و مریدانتان، به مرحوم آقای پهلوانی-رضوان الله علیه- برخورد کردید، در حالی که دائما شعار صلوات با عددهای بزرگ میدادید و دوستان شما صلوات میفرستادند -بنده نیز این جریان را در اعتکاف رجبیه ی مسجد دانشگاه تهران، دیده بودم.- مرحوم آقای پهلوانی وقتی شما و این جمع و جریانات را مشاهده کردند، به شدت با شما برخورد کردند و این عمل را داستان مرید و مراد بازی دانسته بودند.
بنده میدانستم که شما خدمت مرحوم آقای بهجت و مرحوم آقای بهاءالدینی، به شکلی شاگردی میکردید یا حداقل به صورت شاگرد و مرید به آن دو بزرگوار مراجعه داشتید، و همه میدانند که این دو بزرگوار و علیالخصوص مرحوم آقای بهاءالدینی نسبت به رهبر کبیر انقلاب و رهبر کنونی، چقدر علاقه و ارادت داشتند و تأیید و تقویت میکردند.
من میدانم شما پسر خودتان را مجتهد و عادل دانسته(درحالی که شاهدان معتبر میگویند، حتی دروس سطح را هم درست نخواندهباشد!)
شما و آقازاده، ظلم و جور، ضرب و جرح و کور کردن چشمان مردم فرانسه را شاهد نبودید، ولی نه آهی و نه فریادی از شما شنیده نشد. آن دولت، دولتِ کفر است و علناً به ساحت مقدس و نورانی رسول اکرم -صلوات الله علیه و آله- اهانت کرده است، اصلا این مسئله اوقات شما را تلخ نکرده است؟!
یک ملیون الجزائری در جنگ های استقلال الجزائر، به دست فرانسویان نابود شدند، و آن دولت با نهایت قساوت به وسیلۀ لژیونرهای خارجی خود، این مسلمانان مظلوم را به خاک وخون کشید.
این دولت و دولتهای اروپائی دیگر، همچون انگلیس و آلمان در چنبرهی صهیونیسم گرفتار و اسیرند. آیا ترجیح دادن این دولت به کشور مسلمان ایران، شرعا جایز است!؟
شما حتی کشتن نصیری، هویدا و افسرانی که دستور شلیک و قتل عام مردم تهران و سایر نقاط کشور را داده بودند، همه را مظلوم خواندید و شهید!
ده سال از دولت اسلامی ایران در ولایت امر حضرت امام-رضوان الله علیه-گذشت، شخصیتی که بزرگان او را ولیّ از اولیای خدا میدانستند، در حالی که شما همه آنچه آن روزگار اتفاق افتاده را ظلم و کشتارِ بیگناهان دانسته و بدتر اینکه آنها را بر عهدهی رهبر بزرگوار کنونی دانستهاید!؟ آیا این یک افترای بزرگ نبود؟! آیا میتوان در روز جواب این سخنان را جواب داد؟!
۱۷۰۰۰ شهید ترور در کوچه ها و خیابان های ایران را اصلا به یاد نیاوردید و اعدام اینگونه منافقان را -در حدود ۷۰۰ نفر- شهادت فرض کردهاید؟!
ناگزیر در حمله عراق به ایران هم، باید کشته ها، جانبازان و اسیرانی که بیش از یک ملیون نفر بودند را مستحق جهنم بدانید و ثمرهی دفاع از اسلام و میهن را یک ظلم مضاعف بشمارید!
شما معتقد نیستید که ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ !؟
من میدانم که قضاوت هرکس بر اساس اطلاعات اوست. درست یا نادرست.
آیا امکان ندارد در منابع اطلاعاتی بیست سال اخیر عمر خودتان بازنگری کنید؟
تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ
محمد علی جاودان